روزی روزگاری ... زبان حال شیطان ... من خوندم لذت بردم... شماهم بخوانید شاید که ...
نوشته شده توسط : میثم

 روزی روزگاری شیطان به فکر سفر افتاد. با خود عهد کرد تازمانی که

 


 
انسانی نیابد که بتواند او
را به حیرت وا دارد، از این سفر بر نگردد. نیم

 

دو جین روح را در خورجین ریخت. نان جویی بر داشت و به راه افتاد.

 

 رفت و رفت و رفت. هزاران فرسنگ راه رفت تا اینکه تردید در دلش

 

جوانه بست که شاید تصمیم غلطی گرفته باشد.

 

در هیچ کدام از جاده های دنیا به هیچ تنابنده ای که توجه او را جلب

 

کند ویا حتی کنجکاوی او را بر انگیزد، بر نخورد. دیگر داشت خسته

 

می شد. تصمیم گرفت به مکان مقدسی سر بزند؛ ولی حتی آنجا هم،

 

که همیشه مبارزه ای ریشه دار از زمانهای دور، علیه او جریان

 

داشت، هیچ چیز نتوانست حیرت زده اش کند. دلسرد و نا امید و

 

افسرده در سایه درخت زان ایستاده بود که رهگذری گرما زده با

 

 کیفی بر دوش کنا او ایستاد. کمی که استراحت کرد خواست به
 

 

رفتنش ادامه دهد. مرد قبل از اینکه به راه خود ادامه دهد، به او

 

گفت:"تو شیطان هستی!"

 

ابلیس حیرت زده پرسید:"از کجا فهمیدی؟!"

 

"از روی تجربه ام گفتم. ببین من فروشنده دوره گردم. خیلی سفر

 

می کنم و مردم را خوب می شناسم . در نتیجه در همین ده دقیقه

 

ای که اینجا هستیم، تو را شنا ختم. چون:

 

مثل کنه به من نچسبیدی، پس مزاحم یا گدا نیستی !

 

از آب و هوا شکایت نکردی، پس احمق نیستی !

 

به من حمله نکردی، پس راهزن نیستی !

 

به من حتی سلام نکردی، پس شخص محترمی نیستی !

 

از من نپرسیدی داخل کیفم چه دارم، پس فضول هم نیستی !

 

حالا که نه مزاحمی، نه احمق، نه راهزن، نه محترم، نه فضول پس

 

آدمیزاد نیستی ! هیچ کس نیستی ! پس خود شیطانی !"

 

شیطان با شنیدن این حرفها کلاه ازسر برداشت و کله اش را خاراند.

 

مرد با دست به پاها یش زد و گفت:"خوبه! تازه، شاخ هم که داری!"




:: موضوعات مرتبط: داستان و رمان , ,
:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 7 دی 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

//
soofia در تاریخ : 1389/10/16/4 - - گفته است :
جاب بود
مرسي

/weblog/file/img/m.jpg
fateme در تاریخ : 1389/10/8/3 - - گفته است :

/weblog/file/img/m.jpg
نیلوفر در تاریخ : 1389/10/7/2 - - گفته است :
خیلی جالب بود ممنون


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: